سایز متن /
پدر از نور دعای تو گهربارشدم
آگه از راه خدا لحظۀ دیدار شدم
از ازل عشق حسینی که به تقدیرم بود
همچنان موسی و هارون به تو من یار شدم
دین تو عشق و توکل به خدا بوده و بس
شکر، از محضر تو عاشق و دیندار شدم
دل من، قرب حق از یار طلب کرد به جان
بارش مهر تو زد دور ز اغیار شدم
چشمۀ اشک تو از نام حسینی جوشد
این دلیلی است که در بند و گرفتار شدم
داده ای یاد به من منتظر مهدی باش
عشق او بر دل و جانم زد و بیمار شدم
سفرۀ نان حلالت که به رویم وا شد
کام من باز شد و طالب افطار شدم
«طاهری» شهرت من از دل تو وام گرفت
شیعۀ چهارده آئینه و دلدار شدم