
سایز متن /
باسمه تعالی
سئوالات و پاسخهای آزمون کارگاه تبلیغ(کتاب پیام آوران بهشت)-دی ماه۱۳۹۷
۱-فایدۀ تبلیغ ارزشها چیست؟
ارزشها در هر جامعهای قداست دارند و ایجاب میکند برای احیا و نگهداری آن تلاش شود تا از آسیبهایی که آگاهانه یا ناآگاهانه آنها را تهدید میکند در امان بمانند. بنابراین در راستای لزوم و ضرورت تبلیغ این امور باید مورد توجه قرار گیرند:
۱- احیا و حفظ ارزشها امری ضروری و لازم است.
۲- تمام افراد نسبت به خود و دیگران مسئولند «کُلُکُم راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَن رَعِیَّتِهِ»[۱]
۳- انسانها از نظر علم و آگاهی یکسان نیستند.
۴- همۀ انسانها پس از آگاهی از ارزشها بدون تبلیغ و ترغیب، خود را ملزم به حفظ ارزشها نمیدانند.
۵- جلوگیری از گمراهی و سقوط اخلاقی انسانها منوط به آگاه کردن آنها و تبلیغ است.
۲-از دیدگاه قرآن کریم، تبلیغ چه کمکی به معنویت مینماید؟
تبلیغ موجب حیات معنوی و روحانی شخص و جامعه میباشد: « وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَاالنَّاسَ جَمیعا» و هر کس انسانی را حیات بخشد ( از مرگ نجات دهد یا از کفر به اسلام آورد ) گویی همۀ مردم را زنده کرده ( و هدایت نموده ) است.(بخشی ازآیۀ ۳۲ مائده) کسی از امام (علیه السلام)سؤال کرد: آیا مراد از این حیات همان زنده کردن بدن و جسم است، یا زنده کردن جان و روح؟ امام (علیه السلام) فرمود: «ذاک تأویلها الأعظم». تأویل اعظم آیه، همان حیات روح و روان اوست که این امر با موعظه و تبلیغ محقق میشود و در آیۀ دیگری آمده است: «یاأَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ»
ای کسانی که ایمان آورده اید ، خدا و فرستادۀ او را اجابت نمایید هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که به شما زندگی می بخشد(انفال۲۴)
۳-دیدگاه امام صادق(علیه السلام)دربارۀ تبلیغ چیست؟
امام صادق (علیه السلام) درباره اهمیت تبلیغ و نشر حقایق دین به مردم میفرمایند: «الراویة لحدیثنا یشد به قلوب شیعتنا افضل من الف عابد» [۲] کسی که احادیث ما را روایت و دلهای شیعیان ما را به وسیله آن محکم کند، از هزار عابد بهتر است .
۴-هدف و شرط اثر بخشی دعوت چیست؟
دعوت، به حق و هدایت و حیات معنوی و قلبی اشاره مینماید. هدف از دعوت، هدایت و ارشاد شنونده و مستمع است و صراط مستقیم همان راهی است که او را به تعالی و کرامت انسانی و کمال حقیقی و قرب ربوبی میرساند: « وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ» و اين است راه راست من از آن پيروی کنيد و به راههای گوناگون مرويدکه ، شما را از راه خدا پراکنده می سازد اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش می کند ، شايد پرهيزگار شويد(انعام۱۵۳)
۵-شیوه های دعوت در قرآن کریم را بنویسید.
۱- دعوت همراه با حکمت
از روشهایی که قرآن به کار میبرد، دعوت توأم با دلیل و برهان است؛ زیرا خواندن (دعوت) بدون دلیل، مخاطب را اقناع نمیکند و هدف از خطابه، اقناع شنونده است. قرآن کریم در این رابطه میفرماید:«اُدعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ » (نحل۱۲۵) مردم را به سوی راه خدا با حکمت و برهان بخوان! قرآن نه تنها این شیوه دعوت و تبلیغ را به صورت کلی ذکر میکند، بلکه نمونهها و مصادیق دعوت توأم با برهان و دلیل را بیان میفرماید.
۲- دعوت همراه با موعظه
دعوت همراه با موعظه، یکی دیگر از روشهای تبلیغی قرآن است. از آنجا که علت نهایی دعوت، پذیرش شنونده است، اگر این دعوت همراه با موعظه باشد به پذیرش و قبول شنونده کمک میکند؛ لذا قرآن میفرماید: «وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ »(نحل۱۲۵) وعظ همان امر به اطاعت و وصیت به فرمانبرداری است. به عبارت دیگر: «وعظ عبارت از زجر همراه با ترساندن است» و «وعظ یادآوری به خیر و خوبی است، به گونهای که در دل رقّتی پیدا شود.» موعظه اسم برای وعظ است و ممکن است که موعظه همان توصیه به خوبیها و پرهیز از بدیها باشد و طبعاً رقّت قلب و اطاعت و فرمانبرداری را نیز به همراه دارد. در آیۀ کریمه علاوه بر بیان شیوۀ دعوت که بایستی توأم با موعظه باشد، نکتۀ دیگری را نیز ذکر کرده است: «موعظه حسنه» یعنی موعظه ای که با شنیدن آن، شنونده متأثر شود و آن را بپذیرد. موعظه هنگامی که با نرمی، عطوفت و احساس همراه شود، بدون تردید تأثیر بیشتری در مستمع خواهد گذاشت.
۶-چه گزینه هایی میتواند دعوت را مؤثرتر نماید؟
۱- دعوت همراه با عطوفت
از دیگر شیوههای دعوت در قرآن کریم، دعوت به “سلم” است. از نظر قرآن تا آن جا که امکان مسالمت وجود دارد از برخورد توأم با خشونت – چه از طریق خطابه و یا به گونۀ دیگر – نهی شده و تنها در شرایط خاصی اجازه برخورد داده شده است؛ مثلاً آنجا که مصالح مسلمین در معرض خطر قرار گیرد.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَىاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ» و اگر به صلح و آشتی گرایند ، تو نیز بدان بگرای و بر خدا توکل کن که مسلّما اوست شنوا و دانا.(۶۱ انفال)
همچنین در رابطه با دعوت امر کرده است که دعوت همراه با سلم باشد. «فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُم» و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! (۱۳۹ آل عمران)
در اینجا لازم است به نکتهای توجه شود و آن این که دعوت همچنان که از نظر محتوا بایستی همراه با سلم باشد، از نظر ظاهر و به کارگیری کلمات و کیفیت بیان و ادای آن نیز باید همراه با نرمی و عطوفت باشد. هنگامی که خداوند حضرت موسی (علیه السلام) را به رسالت برگزید و به او و برادرش هارون دستور داد تا برای انجام رسالت نزد فرعون بروند، میفرماید: « فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى» با او به نرمی سخن بگویید شاید که او متذکر شود یا بترسد.(۴۴ طه)
۲- دعوت همراه با فصاحت و بلاغت
یکی دیگر از اموری که قرآن کریم در راستای دعوت آن را مورد توجه قرار داده، فصاحت و بلاغت است. یعنی به کارگیری واژههای مأنوس و به دور از هرگونه تنفر در سخن گفتن و مطابق با مقتضای حال. در قرآن کریم در رابطه با رعایت فصاحت در حین دعوت چنین آمده است: «وَ أَخی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعی رِدْءاً یُصَدِّقُنی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ» برادرم هارون زبانش از من فصیح تر است او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند میترسم مرا تکذیب کنند.(۳۴قصص)
و در رابطه با رعایت بلاغت در کلام و گفتار میفرماید: «أُولئِکَ الَّذینَ یَعْلَمُ اللَّهُ ما فی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً» آنها هستند که خداوند آنچه را که در دل های آنهاست ( از نفاق و عناد ) می داند پس از آنان روی بگردان ( در فکر مبارزه و جنگ مباش ) و آنها را پند ده و به آنها سخنی رسا و مؤثر در جانشان بگو.( ۶۳ نساء)
رهبرمعظم انقلاب می فرمایند:«شما ببينيد خداى متعال براى بيان عالى ترين معارف، فصيح ترين بيان را انتخاب كرد؛ يعنى قرآن. مى شد خداى متعال مثل حرفهاى معمولى، قرآن و معارف اسلامى را با بيان معمولى بگويد؛ امّا نه، خدا اين را در قالب فصيح ترين و زيباترين بيان هنرى ريخته، كه خود قرآن هم مى گويد نمى توانيد مثل لفظ و ساخت هنرىِ آن را بياوريد؛ معنايش كه معلوم است[۳]»
۳- دعوت همراه با ذکر آیات الهی
فلسفه دعوت، بیداری، توجه دادن و آگاهی رساندن است. و از آنجا که هر چه در این عالم وجود دارد از آیات و نشانههای او است، لذا دعوت به آیات الهی در حقیقت دعوت به پروردگار میباشد. قرآن مجید دعوت و تذکر به هر دو را یادآور شده است.
دعوت به آیات پروردگار و دعوت به سوی او
اما در رابطه با دعوت به آیات میفرماید: «وَ مَن اَظلَم مِمَّن ذکِر بِایاتِ رَبّه فأعرِض عَنها» در این آیه کریمه، اهتمام به آیات پروردگار مورد توجه قرار گرفته و میفرماید: «کیست ظالمتر از کسی که متذکر به آیات پروردگار شده ولی از آن اعراض کرده است؟»(۵۷کهف)
و در رابطه با دعوت به سوی او میفرماید: « وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنی مِنَ الْمُسْلِمینَ» و چه کسی خوش گفتارتر است از آن کس که به سوی خدا دعوت کند و عمل شایسته به جا آورد و ( از عمق دل ) بگوید همانا من از تسلیم شدگانم (۳۳فصلت)
که در این آیه شریفه دعوت به سوی او مورد توجه قرار گرفته است.
۴- دعوت تدریجی
دعوت تدریجی از دیگر شیوههای دعوت در قرآن کریم است؛ به تعبیر دیگر دعوت گام به گام، و این شیوه در قرآن آمده است.
در این روش، آغاز دعوت فراگیر و عام نیست؛ بلکه برای گروهی خاص میباشد سپس به تدریج و گام به گام توسعه مییابد و فراگیر میشود، همچنان که در آغاز، پیامبر مأمور به دعوت گروه اندکی بود که همان خویشان و نزدیکانش بودند: « وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ» و ( نخست ) خویشان نزدیکت را بیم ده و انذار کن.(۲۱۴شعراء)
پس از آن نیز مأموریت به انذار مردم شهر خود و حوالی آن را پیدا میکند. «وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها»( انعام۹۲) و سپس مسئولیت دعوت جهانیان به او واگذار میشود. « لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیرا» (فرقان۱) « وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزیلا » (اسراء۱۰۶)
از نظر محتوای دعوت هم از این شیوه استفاده شده است، یعنی در آغاز، محتوای دعوت پیامبر فقط دعوت به توحید و معاد بوده است و پس از آن دعوت به فروع، به تدریج مطرح شده است.
۷-دعوت(از باب محتوا)، چه مواردی را میتواند در بر گیرد؟
در همۀ موارد، دعوت بایستی پیامی داشته باشد و کمتر موردی است که خطابهای بدون محتوا باشد. البته محتوای پیام، در خطابهها از نظر اهمیت متفاوت است.
رهبرمعظم انقلاب مي فرمایند: به جامعه نگاه كنيد، ببينيد جامعه به چه چيزى احتياج دارد؟ اينها چيزهائى نيست كه امروز براى امثال شما جوانها – كه الحمدلله با سواديد، با فهميد، با بصيرتيد – مخفى باشد. امروز مردم ما بحمدالله سطح فكرشان بالاست، ملّت ما بلوغ فكرى دارد؛ شما جامعۀ مدّاح هم همين جور. شما مي دانيد مردم به چه چيزى احتياج دارند. امروز مردم به دين، به اخلاق، به ايمان راسخ، به بصيرت، به شناخت دنيا، به شناخت آخرت احتياج دارند؛ همهمان احتياج داريم.[۴]
چون در حقیقت، مقصود از دعوت همان رساندن و ابلاغ پیام به شنونده میباشد، لذا لازم است، محتوا اولاً در راستای رشد و تعالی مستمع باشد تا از انحراف و سقوط او جلوگیری کند و ثانیاً همراه با انذار و تبشیر باشد. قرآن کریم در رابطه با محتوای دعوت، آیات فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
برای این که محتوا و پیام، قلب شنونده را مطمئن سازد و آن را باور نماید باید همراه با بینات و نشانهها باشد که آن نشانهها باعث پذیرش مستمع شود. قرآن در این رابطه میفرماید:
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ(حدید۲۵)
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
برای این که دعوت پس از پذیرش و قبول آن، شنونده را ترغیب به انجام آن عمل یا ترهیب از آن عمل نماید، محتوای دعوت همراه با تبشیر و یا انذار آمده است:«رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین» (نساء۱۶۵)
اصلاح جامعه
قرآن کریم در محتوای دعوت، خصوصیات دیگری را در نظر گرفته که عبارتند از:
۱- دعوت به توحید و پرستش خدای یگانه ۲- معاد و روز رستاخیز۳- توأم بودن پیام با دلیل و برهان ۵- تبشیر۴-انذار۶- اصلاح ۷- موعظه۸- شفا ۹- هدایت ۱۰-رحمت ۱۱- دعوت به تفکّر و غیرآن
۸-خطابه را تعریف کنید.
خطابه، بیان و گفتاری است در انسان که نشأت گرفته از ملکهای است و او را بر ایراد سخن و القای معانی و ارائه مقاصد در قالب الفاظ و جملات قادر میسازد این ملکه با تمرین و ممارست حاصل میشود.
۹-فایدۀ خطابه را شرح دهید؟
آگاهسازی و یا متذکر ساختن که باعث ارشاد نفوس و هدایت انسانها و آگاه کردن آنها نسبت به آن چه انجام و به کارگیری آن در سعادت و خوشبختی آنان مؤثر است و بر حذر داشتن آنها از ارتکاب اعمالی که آنها را به انحطاط و سقوط میکشاند و تنبه و بیداری خلایق که همۀ اینها از جمله فواید خطابه اند.
۱۰-بهترین تبلیغ در دین چیست؟
خطابه و تبلیغ جزء متن دین قرار گرفته که آن خطبههای نماز جمعه است، خطبهها در نماز جمعه معتبر است و نماز جمعه بدون خطبه صحیح نیست.
۱۱-نمونه هایی از تبلیغ از پیامبراکرم و اهل بیت(علیهم السلام) ارائه نمائید.
پیامبرG از آغاز پیدایش اسلام، خود عهدهدار این مسئولیت خطیر بوده است. هنگامی که آیۀ مبارکه: « فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکین» پس آنچه را دستور داری آشکار نما و از مشرکان روی گردان(حجر۹۴) نازل شد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برای اظهار مأموریت خود از منزل بیرون آمد، و بر بالای سنگی ایستاد و فرمود: «مَعاشر العرب ادعوکم الی شهادة ان لااله الاالله و انی رسول الله و آمرکم ان تخلعوا الانداد و الاصنام فاجیبونی»[۵] ای گروه عرب من شما را میخوانم تا گواهی دهید به یگانگی خدا و این که من رسول او هستم و شما را امر میکنم که دست از بتها و اصنام بردارید و مرا اجابت کنید.
دیگر خطبههای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در اُحد، تبوک، حجةالوداع و غدیرخم نیز گویای این حقیقت است که آن حضرت به امر تبلیغ اهتمام زیادی داشتند. پس از رسول خداG، امیرمؤمنان(علیه السلام) بود که خود میفرمود: « وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ اَلْكَلاَمِ وَ فِینَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَیْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ » [۶] ما امیران سخنیم، ریشههای سخن در زمین ما رشد کرده و شاخههای سخن بر ما سایه افکنده است.
مردم خطبههای آن حضرت را که فوق کلام بشر است و فصاحت و بلاغت سخنانش حاکی از این واقعیت است و سرشار از حکمت و موعظۀ بلیغه میباشد، میشنیدند و حفظ میکردند. مسعودی مینویسد: آن چه مردم از خطبههای امیرالمؤمنین (علیه السلام) حفظ کردند، چهارصد وهشتاد و چند خطبه است که آنها را بالبداهه ایراد کرده است و تمام این خطبهها کاربرد تبلیغی داشته و از این طریق به هدایت و ارشاد مردم میپرداخته است. گاهی امام، یارانش را امر میفرمود که خطبه بخوانند تا در زمینۀ تبلیغ، مهارت لازم را کسب کنند.
امام صادق(علیه السلام) میفرمود: «و در میان اصحاب علی(علیه السلام) به جز «صعصعة بن صوحان» و یارانش ،کسی امام علی(علیه السلام) را نشناخت. صعصعة بن صوحان و برادرش «سیحان بن صوحان» هر دو خطیب و از قبیلۀ عبدالفیس بودند.» خطبههای صعصعة بن صوحان در مصادر نقل شده است.
از امام مجتبی (علیه السلام) نیز خطبههایی نقل شده است که حاکی از قدرت بیان و نیرومندی آن امام صابر و مظلوم است که برخی از آنها در مصادر آمده است. سالار شهیدان با خطبههای حماسی و آتشین خود در کربلا حجت را بر مردم تمام کرد و ضمن معرفی خود، دشمن را محکوم و عزم و ارادۀ خود را برای دفاع از حق و ایستادگی در برابر باطل و ایثار و فداکاری بیان کرد و فرمود: « أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه. » آگاه باشید که فرومایه، فرزند فرومایه، مرا در بین دو راهی شمشیر و ذلّت قرار داده است و هیهات که ما زیر بار ذلّت برویم[۷]
تنها امام حسین (علیه السلام) نبود که با ایراد خطبه و سخنرانی در روز عاشورا به انجام این مسئولیت اقدام کرد، که بعضی از یاران و اصحابش نیز؛ مثل حبیب بن مظاهر، زهیربن قین، حنظلة بن اسعد نیز به ایراد خطبه و تبلیغ و موعظۀ سپاه کوفه پرداختند و تحتتأثیر همین سخنان امام(علیه السلام) بود که فرمانده سپاه کوفه، حربن یزید ریاحی، نادم شد، به سپاه امام (علیه السلام) پیوست و به شهادت رسید.
امام سجاد(علیه السلام) نیز با ایراد خطبه در شام هنگامی که موقعیت را مناسب دید تحولی عظیم در شام ایجاد کرد و ستمهای بنیامیه بر خاندان رسالت را افشا نمود. همچنین خطبههای عقیلۀ بنیهاشم زینب کبری(سلام الله علیها)در کوفه و شام آنچنان مردم را تحتتأثیر قرار داد که با استماع آن، همۀ مردم گریستند. اینها نمونههای بارزی از تبلیغ رسالت است که با بهرهگیری از سخنرانی و خطابه انجام شده است؛ گرچه پیشوایان دین و ائمه معصومین(علیهم السلام) از شیوههای دیگر تبلیغی نیز برای هدایت و ارشاد مردم بهره میگرفتند.
۱۲-عناوین اجزای خطابه را بنویسید.
ابتدای سخنرانی- موضوع سخنرانی- شرح و توضیح دربارۀ موضوع- ذکر مقدمه- شواهد-رویدادهای تاریخی- شعر و نظم مناسب- اسباب و عوامل- برکات و تبعات- ذکر مصیبت
۱۳-جایگاه ایجاد انس و محبت به اهل البیت را (در خطابه) در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی بنویسید.
مقام معظم رهبری مي فرمایند:«مردم محبّتي دارند كه بايستي بر اثر خواندن و گفتن شما، عميق و ريشهدار و تند و آتشين و برافروخته بشود. تشيّع، آئين محبّت است. خصوصيت محبّت، خصوصيت تشيّع است. كمتر مكتب و مسلك و دين و آئين و طريقهاي مثل تشيّع، با محبّت سر و كار داشته است. علّت اين هم كه چنين فكري تا امروز مانده ـ در حالي كه اينهمه با آن مخالفت كردهاند، اين است كه ريشه در زلال محبّت داشته و دين تولّي و تبرّي و آئين دوست داشتن و دشمن داشتن است و عاطفه در آن، با فكر هماهنگ و همدوش است. چيزهاي خيلي مهمّي است. اصل خيلي سحرآميز و عجيبي است.
اگر محبّت در تشيّع نبود، اين دشمني هاي عجيبي كه با شيعه شده، بايد او را از بين ميبرد. همين محبّت شما مردم به حسينبن علي (علیه السلام) ، ضامن حيات و بقاي اسلام است. اينكه امام ميفرمود، عاشورا اسلام را نگهداشت، معنايش همين است. فاطميه و ميلاد و وفات پيامبرG و ائمه D هم همينطور است. بايد با استفادة از اين هنر، اين محبّت را در ميان مردم هم عمق ببخشيد، هم تر و تازه كنيد و هم برافروخته نمائيد. چيز خيلي عجيب و عظيمي است .البته ابزار لازم براي اين كار، شعر خوب و درست است.[۸]
۱۴-ذکرمصیبت در خطابه، چگونه باید باشد؟
مقام معظم رهبری می فرمایند:«ما در مشهد يك منبرىِ معروفى داشتيم – خدا او را رحمت كند – مال پنجاه سال قبل است؛ مرحوم ركن الواعظين. او منبر مي رفت و مردم پاى منبر روضهخوانى او مثل ابر بهار گريه مي كردند؛ در حالى كه خودش هم بارها مي گفت من اسم نيزه و خنجر نمىآورم. واقعاً هم نمىآورد؛ بنده دهها منبر از او ديده بودم. حادثه را آنچنان هنرمندانه تصوير مي كرد كه مجلس را منقلب مي ساخت؛ بدون اينكه بگويد «كشتند»، بدون اينكه بگويد «تير زدند»، بدون اينكه بگويد «شمشير چنين زدند» يا «خنجر چنين زدند»؛ اينها را نمي گفت. مي توان با شيوههاى هنرمندانه، روضهخوانىِ خوب كرد و گرياند.»[۹]
۱۵-عناوین مقدمات سخنرانی را بنویسید.
تهیه و تنظیم مطالب- صحت محتوا- الفاظ و واژهها- مطالب دور از ذهن- مدح و ذم- عمومیت خطابه- پرهیز از تملّق و چاپلوسی- رعایت مصالح و مفاسد- ترکیب و تألیف- توجه به نفع و ضرر- هماهنگی خطابه با مستمع- کمیّت و مقدار- محور خطابه- پیام خطابه
۱۶-برای تفهیم، چه روش هایی وجود دارد؟
اشاره- صوت- علامت و نشانه- کتابت (نوشتار) – خطابه و بیان
۱۷-راههای ارتباط با مخاطب را معرفی نمائید.
بعضی روابط از قرار زیر می باشند.
۱- رابطه اقتصادی۲- رابطه سیاسی۳- رابطه فرهنگی۴- رابطه دوستی۵- رابطه فامیلی۶- رابطه دینی
یکی دیگر از انواع روابط بین اشخاص، رابطه دینی است. مراد از ارتباط دینی همان ارتباط و نزدیکی در عقاید، اخلاق و اعمال است که بین دو نفر ایجاد میشود، که اسلام بر ایجاد این ارتباط و حفظ آن اهتمام ورزیده است تا جایی که مؤمنین را برادر یکدیگر قرار داده و میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون»(۱۰حجرات) جز این نیست که همه مؤمنان با هم برادرند ، پس ( در تمام اختلافات ) میان دو فرد یا دو گروه برادرانتان ، اصلاح نمایید و از خدا پروا کنید شاید مورد ترّحم قرار گیرید.
اگر این ارتباط بر اثر بیتوجهی یا عوامل و اسبابی از هم گسسته شد، دستور به برقراری آن داده شده است، به طوری که در آیات و روایات زیادی به آن اشاره شده است. احکام و قوانینی که برای حفظ این رابطه در اسلام وجود دارد نیز فراوان است. برای حفظ این رابطه، خداوند به پیامبر میفرماید: « وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَالْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ وَ لاتَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا »(۲۸کهف) با كساني باش كه پروردگار خود را صبح و عصر ميخوانند، و تنها ذات او را مي طلبند، هرگز چشمهاي خود را، بخاطر زينتهاي دنيا، از آنها برمگير، و از كساني كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن، همانها كه پيروي هواي نفس كردند، و كارهايشان افراطي است.خداوند در این آیه و آیات دیگر از نزاع و اختلاف و هر چه باعث از هم گسستگی و قطع رابطه میشود، نهی کرده و میفرماید: « وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ »( انفال۴۶ ) و از خدا و فرستادۀ او ( در فرامین مولوی آنها ) فرمان برید و با هم نزاع و ستیزه مکنید که سست و بیمناک میگردید و تسلط و حکومتتان از میان می رود و نسیم پیروزی بر شما نمیوزد. و شکیبایی کنید ، که همانا خدا با شکیبایان است.««وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لاتَفَرَّقُوا»( آل عمران ۱۰۳)
به هر حال این رابطه از جایگاه خاصی در اسلام برخوردار است.
۱۸-شرط دگرگون نمودن شیوه های تبلیغ چیست؟
روضه خوان برای هر چه بهتر انجام دادن رسالت خویش باید از شیوههای مناسب استفاده کند؛ البته دراستفاده از شیوه ها باید بطورجامع الأطراف عمل نمود؛یعنی هم به گذشته وهم به شیوه های جدید نظر داشت.
رهبرمعظم انقلاب مي فرمایند: به جوانها توصيه مي كنم شيوه هاى پيشكسوتها را بكلّى كنار نگذارند؛ دست نكشند. من با نوآورى موافقم؛ نوآورى هيچ اشكالى ندارد؛ امّا اگر بخواهيد در اين نوآورى كمال پيدا كنيد، بايستى اين نوآورى در امتداد شيوۀگذشتگان باشد.«العلى محظورة الّا على من بنى فوق بناء السّفلى» يك طبقه ساخته اند، شما روى آن طبقه يك طبقه بسازيد؛ ديگرى بيايد روى آن طبقۀ شما يك طبقه بسازد؛ آن وقت بنا مي شود مرتفع. و الّا يكى ساخت، شما بيائى خراب كنى، يك طبقه بسازى؛ يكى ديگر بيايد آن را كه شما ساختى، خراب كند، باز يك طبقه بسازد، هميشه همان يك طبقه خواهد ماند. محسّنات اساتيد، پيشكسوتها و كسانى را كه در اين كار از شما يك پيراهن بيشتر پاره كرده اند، ياد بگيريد و چيزى بر آن اضافه كنيد. شيوه هاى جديد، اين جورى درست بشود، خوب است.[۱۰]
۱۹-مقدمات شخصیِ مُبلّغ را (درآغاز کار) بنویسید.
۱- رفع حصر: اگر روضه خوان محصور و در تنگناهای مختلف باشد، هنگام خواندن، آرامش لازم را که مورد نیاز است ندارد و با فقدان آرامش نمیتواند به طور مطلوب به ایراد سخن بپردازد.
۲- طهارت(وضوداشتن) : از دیگر اموری است که روضه خوان باید قبل از سخن به آن توجه کند؛ زیرا وضو نور است و او اگر با طهارت اقدام کند تأثیر بیشتری خواهد داشت و در تنویر دلها موفقتر خواهد بود.
۳- آراستگی: مرتب بودن ظاهر لباس از جمله اموری است که لازم است آن را رعایت کند؛ زیرا نگاه و توجه شنونده به گوینده است. در صورت نامرتب بودن ظاهر ، نگاهها به آن نقطۀ ضعف معطوف میشود و در نتیجه میزان موفقیتش در ایراد سخن کاهش مییابد؛ زیرا عملاً تمرکز مخاطبان را به هم زده است.
۴- نظر در آینه: سزاوار است که قبل از ایراد سخن برای اطمینان از مرتب بودن ظاهر به آینه نظر کند؛ نقل شده است که رسول خدا Gهنگام خروج از منزل به آینه نظر میکرد.
۵- بوی خوش: روضه خوان باید خود را معطّر کند تا لباس و بدن او بوی نامطلوب نداشته باشد؛ زیرا ممکن است پس از پایان جلسه، شنوندگان در رابطه با سخنان سؤال و ایراد داشته باشند و به او مراجعه کنند، یا این که میخواهند مصافحه کنند که اگر او بدن یا لباسش بوی نامطبوع داشته باشد ممکن است تأثیر مثبت صحبتهای او از بین برود.
۶- نشاط: استراحت به مقدار کافی قبل از ایراد سخن و داشتن نشاط، به هر چه بهتر انجام شدن کار کمک میکند.
۷- پرهیز از خواندن بعد از صرف غذا: روضه خوانی با شکم پر در کم شدن کیفیت صدا و همچنین بیان روان و رسا تأثیر دارد، بنابراین سزاوار است از سخن گفتن پس از صرف غذا بلافاصله در حد امکان پرهیز شود.
۸- قرآن خواندن و دعا کردن: تلاوت برخی از آیات قرآن مجید، همانند «آیةالکرسی» قبل از ایراد سخنرانی، در بالا بردن میزان موفقیت مؤثر است. همچنین روضه خوان دعا کند و از خدا بخواهد که در راه انجام رسالتِ تبلیغی موفق گردد.
۹- توکل بر خدا: توکل بر خدا و درخواست از حضرت باری تعالی که اولاً: حق را بر زبان او جاری سازد ثانیاً از لغزش چه در القای مطالب و چه در گفتار و سخن مصون بماند، خدای عزوجل میفرماید: « وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ علی الله فهوحَسْبُه » (طلاق،۳)کسی که بر خدا توکل کند خداوند او را کفایت میکند.
۱۰- اعتماد به نفس: روضه خوان باید با اعتماد به نفس بر منبر قدم گذارد و اگر اعتماد به نفس نداشته باشد دچار تزلزل خواهد شد.
۲۰-مقدمات مربوط به مکان مجلس چیست؟
۱- هوای مطبوع: مکان روضه از نظر حرارت و برودت و سردی و گرمی باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد و دمای هوا، مناسب با فصول مختلف سال تنظیم شود تا مستمع با آرامش خاطر و توجه کافی سخنرانی را گوش کند.
۲- آرامش فضا: فضای روضه بایستی به گونهای باشد که سکوت بر آن حاکم باشد؛ زیرا در فضای پرهیاهو و آکنده از صدا، نه روضه خوان میتواند مطالب خود را به خوبی ارائه دهد و نه مستمع میتواند استفاده لازم را ببرد.
۳- تنظیم صوت: تنظیم دستگاه قبل از انجام روضه خوانی بسیار ضروری است، دستگاه باید قبل از شروع بازبینی و آزمایش شود.
۴- ممنوع بودن استعمال دخانیات: آلودهسازی فضای مجلس ( با کشیدن سیگار ) موجب آزار و اذیت مستمع و ناطق میشود، خصوصاً تنفس هوای آلوده روضه خوان را در حال سخن گفتن در انجام رسالت خود دچار مشکل میسازد و چه بسا این عمل برخی از شنوندگان را نیز مجبور به ترک مجلس کند.
۵- عدم ورود عناصر مخرّب: باید از ورود افراد و عناصری که مجلس را دچار تشنج میکنند جلوگیری شود؛ زیرا برخی از افراد نه با هدف استماع سخن و استفاده از مطالب آن، بلکه با اهداف دیگری در مجلس سخنرانی شرکت میکنند که باید از ورود آنها جلوگیری شود، یا با تذکر از ایجاد تشنج و اختلال در نظم مجلس منع شوند.
۶- تنظیم نور: مجلس بایستی نور کافی داشته باشد تا گوینده و شنونده به دلیل کمبود روشنایی خسته نشود؛ زیرا ناراحتی و نداشتن نشاط یکی از عواملی است که مستمع را از گوش فرا دادن به سخن باز میدارد.
۷- پذیرایی: پذیرایی از شرکتکنندگان قبل یا بعد از ایراد سخن باشد و از پذیرایی هنگام روضه پرهیز شود و در صورت اقدام به پذیرایی هنگام برنامه بهتر است تذکر داده شود تا از آن جلوگیری به عمل آید؛ زیرا اقدام به این کار به طور قهری توجه مستمع را از روضه خوان و گوش فرا دادن به کلام او باز میدارد.
۸- جایگاه روضه خوان: لازم است جایگاه روضه خوان در مکان مناسبی قرار بگیرد که شنوندگان بتوانند به راحتی گوینده را ببینند و برنامۀ او را گوش کنند. باید محل استقرار گوینده مقداری از سطح زمین بالاتر باشد که بر مجلس اشراف داشته باشد و یا اگر وسیلهای؛ نظیر میز که به وسیلۀ آن روضه خوان بر مجلس اشراف پیدا کند موجود نباشد ایستاده اجرا نماید.
۹- مکان مناسب برگزاری: آنجا که مجلس برای روضه دائر میشود لازم است مکانی متناسب با افراد و شرکتکنندگان باشد که آنها بتوانند به راحتی و بدون دغدغۀ خاطر بهرۀ لازم را از روضه خوان ببرند و مقصود از تناسب مکان این است که محل برگزاری، گنجایش افراد شرکتکننده را داشته باشد تا در اثر فشار و ضیق مکان به مشکل برخورد نکنند و بتوانند با سهولت در مجلس استقرار پیدا کرده و به روضه گوش فرا دهند و نیز مکان برگزاری لازم است که برای جلوس استماعکنندگان ، مفروش و یا این که به مقدار کافی صندلی آماده شده باشد.
۲۱-پیام دهنده باید چه صفاتی داشته باشد؟
برخی از خصوصیاتی که پیامدهنده باید از نظر قرآن کریم داشته باشد:
۱- بصیرت: پیامدهنده در راستای انجام رسالت خویش، لازم است دارای بصیرت و بینش باشد و مراد از آن، آگاهی و علم به محتوای دعوت است، که در صورت فقدان این امر، ممکن است پیامدهای جبرانناپذیری را به همراه داشته باشد، از آن جمله ضلالت و گمراهی، به جای هدایت و راهنمایی خواهد بود.
قرآن کریم در رابطه با این ویژگی و لزوم آن در (پیامآورنده) میفرماید: « قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ»
بگو: این راه من است که من و هر کس که پیرو من است با بصیرت و بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم و خدا منزه است و من از مشرکان نیستم. (۱۰۸یوسف)
۲- آگاهی و تفقه در دین: در راستای ایفای مسئولیت تبلیغ، قرآن تفقه در دین را لازم دانسته است و در روایات نیز به تفقه امر شده و از جمله نشانههای کمال ذکر شده است.
امام موسی بن جعفر(علیه السلام) :
« تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتَاحُ الْبَصِيرَةِ وَ تَمَامُ الْعِبَادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَى الْمَنَازِلِ الرَّفِيعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلِيلَةِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا وَ فَضْلُ الْفَقِيهِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْكَوَاكِبِ وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ لَمْ يَرْضَ اللَّهُ لَهُ عَمَل »[۱۱]
در دین خدا دنبال فهم عمیق باشید، زیرا كه فهم عمیقِ دین، كلید بصیرت و بینایی و كمال عبادت و سبب تحصیل درجات بلند و مراتب بزرگ در امور دین و دنیاست.
و برتری فقیه بر عابد، مانند برتری آفتاب است بر كواكب و كسی كه در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد.
امام باقر (علیه السلام) تفقّه در دین را همۀکمال دانسته و میفرماید: « الکَمالُ کُلُّ الکَمالِ اَلتَفَقَّهُ في الدّين وَ الصَّبرُ عَلی النائِبَة وَ التَقديرِ المَعيشَة » [۱۲] کمال و بلکه همۀ کمال انسانی در سه چیز است: دانا بودن در دین و احکام آن، شکیبا بودن در ناراحتی ها و مصائب و برنامه ریزی درست در اقتصاد زندگی .
قرآن کریم نیز میفرماید: «وَماکانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون» شایسته نیست مؤمنان همگی ( بسوی میدان جهاد ) کوچ کنند چرا از هر گروهی از آنان ، طایفه ای کوچ نمی کند ( و طایفه ای در مدینه بماند ) ، تا در دین ( و معارف و احکام اسلام ) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بسوی قوم خود ، آنها را بیم دهند؟! شاید ( از مخالفت فرمان پروردگار بترسند ، و خودداری کنند! (۱۲۲توبه)
همچنین قرآن میفرماید: به سخن کسی گوش فرا دهید که آگاهی و بصیرت و علم داشته باشد « فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاتَعْلَمُون » ( ۴۳ نحل)
۳- شجاعت: اساساً اقدام به هر کاری ایجاب میکند که برای انجام آن، استطاعت و توان لازم وجود داشته باشد؛ خواه قدرت و توان انجام آن عمل به طور تکوینی به شخص اعطا شده باشد؛ مثل دیدن و شنیدن که ابزار آن را خداوند از آغاز به آدمی عطا کرده است. یا قدرت و توان انجام آن عمل اکتسابی باشد؛ مانند مهندسی که با ممارست و درس خواندن توانایی طراحی نقشه ساختمان را پیدا کرده است. اصولاً قدرت – حتی در مسائل شرعی – شرط برای انجام فعل است: « لایُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» (بقره۲۸۶)، «وَلِلَّهِ عَلَىالنَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً» (آل عمران۹۷)
در سخنوری و خطابه نیز چنین است. خداوند ابزار سخن (زبان) را به انسان عطا کرده است، اما برای ایراد خطابه و سخن گفتن تنها داشتن زبان و قدرت بر تکلم کافی نیست؛ سخنران بایستی هم دانش لازم را برای انتقال سخن به شنونده کسب کرده باشد تا بتواند به طور صحیح مقصود خود را بیان کند و هم جسارت کافی برای ایراد سخن داشته باشد.
۴- مکارم اخلاق: تخلُّق به اخلاق حسنه و تأدُّب به آداب حمیده، امری است که در داعی و پیامدهنده مورد عنایت و توجه بوده است. قرآن کریم، پیامبر G را که مبلّغ وحی و هدایتکننده خلق است صاحب «خلق عظیم» معرفی میکند و میفرماید: « وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم»( قلم۴) همچنین میفرماید: « لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم»حقّا که شما را فرستاده ای از خودتان آمده ( نه از فرشتگان و نه از اجنّه ) که رنج و ضرر شما بر وی گران است بر ( ایمان و کمال ) شما حریص است و به مؤمنان رئوف و مهربان است». (توبه۱۲۸)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)چنان متأدُّب به آداب حمیده بود که پروردگار او را اُسوه قرار داده و میفرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِاللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ» مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.(احزاب۲۱)
دیگر پیامآوران و حاملان شریعت و مبلغان وحی نیز دارای مکارم اخلاق و فضائل اوصاف بودهاند. چرا که اینان برای تحقق همین هدف مبعوث شدند و پروردگار، آنها را اسوه قرار داد تا دیگران به آنان اقتدا کنند.
۲۲-نقش مدیریت در تبلیغ چیست؟
(مبلّغ) باید آشنایی لازم را نسبت به مسائل تبلیغی و شیوههای آن داشته باشد. رسول خدا G در آغاز دعوتش مأمور به انذار عشیره و قوم خود شد؛ در برخی موارد لازم است انذار و تبشیر توأم باشد؛ گاهی لازم است تبلیغ با تأکید باشد؛ تأکید هم مراتب و درجاتی دارد.در مواردی، از شیوههای مختلف تبلیغی، متناسب با فضای جلسه استفاده میشود؛ مثلاً اگر شرایط مخاطبان ایجاب کند، مُبلّغ به طور غیرمستقیم تبلیغ میکند.
۲۳-دوشیوۀ تبلیغ غیر مستقیم را بنویسید.
۱-اخلاص از ویژگیهایی است که قرآن کریم روی آن تأکید کرده است و از خصلتهای انبیا در مقام دعوت و تبلیغ میباشد. پیامبران در مقابل دعوت به سوی خدا، انتظار هیچگونه اجر و پاداشی نداشتند و تنها انگیزۀ آنها خدا بوده است. ۲-قرآن کریم از جمله مواردی که برای مبلّغ در راستای امر تبلیغ و هدایت افراد بر میشمرد، دلسوزی و علاقه به تأثیرگذاری تبلیغ است.
۲۴-موارد مهم در ارزیابی پیام گیرنده را بنویسید.
ارزیابی معلومات- توجه و آگاهی به نیازها-تشویق و ترهیب
۲۵- تا چه اندازه در نظر گرفتن نقش گروههای سِنّی، اثر بخش است؟
ملاحظۀ وضعیت و موقعیت سنی مخاطب در سخنرانی باید مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا هر گروه سنی ویژگیهای خاص خود را دارد که تبلیغ باید فراخور و مناسب آن گروه باشد. در صورت نادیده گرفتن این امر، کاربرد تبلیغ یا بهطور کلی از بین میرود، یا به میزان قابل توجهی کاهش مییابد؛ اگرچه تقسیم گروه سنی با عنایت به مراحل مختلف و دگرگونیهایی که در طول عمر و سن افراد پدید میآید گسترده خواهد بود.
۲۶-خصوصیات مراحل سِنّی را شرح دهید.
با توجه به این خصوصیات در مراحل پنجگانۀ عمر بایستی برای هر مرحله، تبلیغی مناسب با آن را ارائه داد تا کاربرد مطلوب را به همراه داشته باشد.
۲۷-در گروههای جنسی، باید به تفکیک، به چه نکاتی توجه شود؟
با توجه به اینکه خداوند در زنان و مردان ویژگیهای خاصی را از نظر روحی و جسمی قرار داده است، تبلیغ نیز باید همسان با ملاحظات روحی و جسمی این دو گروه باشد؛ مثلاً در زنان عطوفت و مهربانی و صبر و بردباری بیشتر از مردان قرار داده شده است.
۲۸-در گروههای فرهنگی، چه نکتهای حائز اهمیت میباشد؟
توجه به آداب و رسوم مخاطبان و هماهنگکردن خطابه و تبلیغ با آن آداب و رسوم از اهمیت خاصی برخوردار است. بدون تردید آداب و رسوم در اقوام مختلف متفاوت است. قرآن کریم در این رابطه میفرماید: « قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبیلاً» بگو ای پیامبر ، هرکس طبق شاکله و سریرۀ خود عمل میکند، پس پروردگار شما داناتر است به کسی که بیشتر هدایت یافتهاست(اسرا ۸۴)
هر گروهی به آداب و رسوم رایج در میان خودشان پایبند و ملتزم هستند و آنرا نیکو میشمرند و به آن عمل میکنند: « مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ » از آن کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و گروه گروه شدند و هر گروهی به آنچه در نزد خود دارند خرسندند. (روم۳۲) همچنین اگر سطح دانش و معلومات آنها متفاوت باشد، با توجه به فرهنگ حاکم بر شنوندگان، تبلیغ انجام میشود تا میزان تأثیر تبلیغ در شنونده رضایتبخش باشد.
۲۹-عوامل مؤثر در مخاطب را بطور کلی بنویسید.
در تأثیرگذاری مُبلّغ و خطیب اموری مؤثر است که هر مقدار آن امور وجود داشته باشد، میزان تأثیر بیشتر خواهد بود و با فقدان بعضی از آنها همانند عطوفت و مهربانی، شناخت، رفتار متناسب و میزان تأثیر در شنونده کاهش مییابد. لذا لازم است خطیب و مبلّغ در انجام رسالت تبلیغی خود به این نکات توجه نماید.
۱- تحمل شنیدن سخنان زشت و نسبتهای ناروا را داشته باشد. به حضرت نوح نسبت گمراهی و به حضرت هود نسبت سفاهت دادند، اما آنها فقط آن نسبتها را از خود نفی میکردند: « قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراکَ فی ضَلالٍ مُبینٍ» مهتران قومش گفتند : تو را به آشکارا در گمراهی می بينيم (اعراف۶۰) «قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بی ضَلالَةٌ وَ لکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ» گفت: ای قوم من ، مرا هیچ گمراهی نیست ، بلکه من فرستاده ای از سوی پروردگار جهانیانم.(اعراف۶۱)
۲- مُبلّغ باید خیرخواه و دلسوز افراد باشد. حضرت نوح به قومش فرمود:«أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنْصَحُ لَکُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مالاتَعْلَمُونَ » که رسالت ها و پیام های پروردگارم را به شما می رسانم و برای شما خیرخواهی می کنم و از سوی خداوند چیزهایی می دانم که شما نمی دانید. (اعراف۶۲)
۳- مُبلّغ باید نسبت به مردم، همانند برادر باشد و مردم را دوست داشته باشد: « وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَفَلاتَتَّقُونَ » و به سوی قوم عاد برادر ( نسبی یا قبیله ای ) آنها هود را ( فرستادیم ) ، گفت: ای قوم من ، خدا را بپرستید ، شما را جز او معبودی نیست ، آیا ( از غضب او ) پروا نمی کنید؟! (هود۵۰)
قرآن کریم از “هود” به عنوان برادر “عاد” تعبیر کرده است.
۴- از تهدیدهای مخالفان و دشمنان، نباید هراس داشته باشد؛ زیرا در راه انجام وظیفه رسالت و تبلیغ دین تهدید و تبعید همیشه وجود داشته و خطر، مُبلّغان دین و حاملان وحی الهی را تهدید میکرده است و در قرآن کریم در این باره آمده است: «وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فی مِلَّتِنا فَأَوْحى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمین»(ولي) کافران به پيامبران خود گفتند: «ما قطعاً شما را از سرزمين خود بيرون خواهيم کرد، مگر اينکه به آيين ما بازگرديد!» در اين حال، پروردگارشان به آنها وحي فرستاد که: «ما ظالمان را هلاک ميکنيم!(ابراهیم۱۳)
بنابراین، مبلّغان دین و مرشدان وحی و هادیان خلق باید با داشتن اوصاف حمیده و مکارم اخلاق بر میزان تأثیرگذاری در افراد به وسیله ایراد خطابه افزایش دهند و با داشتن صبر و بردباری و کظم غیظ برخوردهای قولی و رفتاری دشمنان را تحمل کنند.
۳۰- در تبلیغ، چه روش هایی برای بهره برداری از قرآن کریم میتوان معرفی نمود؟
۱- (مُبلّغ) یکی از سورههای قرآن کریم را مورد بحث قرار میدهد و دربارۀ آن در یک یا چند جلسه سخن میگوید. ۲- گاهی (مُبلّغ) فقط یک آیه از قرآن را انتخاب میکند و دربارۀ آن آیه، که ممکن است در بردارندۀ یک مطلب یا بیشتر باشد بحث میکند. ۳- گاهی بهرهبرداری از قرآن کریم به صورت موضوعی است؛ یعنی سخنران یک موضوع قرآنی را انتخاب میکند و آیات دیگر را که مربوط به همان موضوع میشود جمعآوری میکند و ابعاد گوناگون و مختلف آن موضوع را مورد بحث قرار میدهد که گاهی آن مطلب، اعتقادی است وگاهی اخلاقی است.
۳۱-روشهای بهره برداری از روایات را بنویسید.
میتوان موضوعی را انتخاب کرد و دربارۀ آن موضوع، روایات متناسب با آن را از کتب حدیثی جمعآوری کرد و آنها را مورد بحث و بررسی قرار داد و نتیجهگیری کرد.روش دیگر اینکه حدیثی که در آن مسائل مختلف اعتقادی، اخلاقی و رفتاری سخن گفته شده، موضوع خطابه قرار گیرد و در یک جلسه درباره آن بحث و گفتگو شود.
۳۲- روایات از جهت صحت به چه قسمتهایی تقسیم میشوند؟
الف) خبر متواتر: خبری است که ناقلان آن در تمام طبقات به تعدادی باشند که برای شخصی که آن خبر را دریافت میکند یقین حاصل شود، که در این صورت این خبر حجت و از نظر سند قطعی است.
ب) خبر توأم با قرینه: و آن خبری است که ناقلان آن زیاد نیستند؛ مثلاً سه یا چهار نفر آن خبر را نقل کردهاند ولکن قرینه یا قرائنی در خبر وجود دارد که برای شخص یقین حاصل میشود که این خبر از معصوم رسیده است. این قسم هم مانند قسم اول حجت است.
ج) خبر واحد: خبری است که در آن یک یا دو نفر روایتی را از معصوم A نقل کردهاند و کسانی که در سند آن خبر واقع شدهاند افراد مورد وثوق و اطمینان هستند.
د) خبر ضعیف: خبری که در سند آن، یک یا چند نفر قرار گرفتهاند، که آنها یا ناشناختهاند و در کتب رجال، نامی از آنها آورده نشده است و یا آنها را تضعیف کردهاند که در این صورت به آن حدیث و روایت نمیتوان اعتماد کرد.
نقل به معنا:از دیگر اموری که روضه خوان باید درباره سنّت و حدیث به آن توجه داشته باشد، نقل حدیث به معنا میباشد. یعنی سخنران گاهی عین الفاظ معصوم را نقل میکند که در این صورت موردنقل، عین الفاظی است که راوی از معصومA شنیده است و راوی آنرا از حفظ نقل میکند بدون اینکه آنرا نوشته باشد، که در این صورت اگر راوی خطا نکند میتوان به او اعتماد کرد.
۳۳-انواع تفسیرهای قرآن کریم را بنویسید.
تفسیر روایی :صرفاً به ذکر روایاتی که در خصوص آن سوره یا آیات پرداخته اند.
تفسیر آیات الأحکام: دربارۀ احکام هستند.
تفسیر قولی: تفاسیری که به جمع کردن اقوال و سخنان پرداختهاند.
تفسیر اعتقادی: دیدگاه فلسفی و کلامی
تفسیر عرفانی: دیدگاه عرفانی
۳۴-منابع تاریخی مورد استفادۀ مبلّغین کدامند؟
دستۀ اول از تواریخ، منابعی هستند که گزیدهای از حوادث و رویدادها را از بدو خلقت و آفرینش تا زمان بعثت پیامبرG و ظهور اسلام نقل کردهاند و پس از آن مطالب و رویدادهای تاریخی را به طور مبسوط، حتی با چند سند و مکرّر ذکر نمودهاند.دستۀ دوّم تواریخی است که فقط به سیرۀ معصومینD پرداخته وآنرا نقل کردهاند.
۳۵-برای تبلیغ، غیر از آیات و روایات و منابع تاریخی، چه منابعی میشناسید؟
قصص و حکایت: مؤلف به شرح و گزارش رویدادهای تاریخی پرداخته بدون اینکه این امور صرفاً دینی باشند و اگر مطلبی از یکی از ائمهD در آن کتاب نقل شده باشد بعنوان یک حکایت یا رویداد و جریان جالب و جذاب تاریخی نقل شده است. از دیگر منابع تاریخی کتب مقتل است که در آن مقتل امام حسینA و دیگر ائمه و فرزندان آنها D جمعآوری شده است. شرح حالها:این منابع نیز به سبب کسب اطلاعات درباره اشخاصی که موقعیت اجتماعی، علمی یا دینی داشتهاند بسیار حائز اهمیت است.
۳۶-جاذبه های مبلّغ چیست؟
به طور طبیعی اموری در جذابیت سخن و بالتبع تأثیرگذاری آن بر مخاطب نقش دارند که اشاره خواهد شد.
بیان- فصاحت-بلاغت-تنظیم مطالب-نقل تاریخ-کیفیت استقرار-حرکات هماهنگ-انتخاب واژهها-کیفیت صدا-کمیت سخن
۳۷-ابزارهای تبلیغ را معرفی نمائید.
تبلیغ نوشتاری- تبلیغ عملی و کرداری- تبلیغ گفتاری-تبلیغ گفتاریِ رو در رو
۳۸- شناخت محیط تبلیغ و اوضاع جغرافیایی، چه اهمیتی در تبلیغ دارد؟
مراد از شناخت جغرافیای تبلیغ این است که مبلّغ، منطقه تبلیغ و مردم آن ناحیه را از نظر وضع فرهنگی، آداب و رسوم، سنتها، ارزشهای حاکم بر آن جامعه و هنجارهای موجود در محیط تبلیغ و دیگر اموری را که به آن مربوط است، بشناسد؛ زیرا تبلیغ با بیتوجهی به این امور و ناآگاهی از موقعیت منطقۀ تبلیغی نه تنها همراه با موفقیت نیست، بلکه در برخی از موارد نتیجۀ معکوس خواهد داشت. مطرح شدن بعضی از مسائل توسط مُبلّغ که با فرهنگ و سنتهای آن منطقه و مردم و جامعۀ آنجا در تضاد است هر چند که آن سنتها و آداب نادرست باشد، بدون زمینهسازی و برنامهریزی ممکن است عوارض و پیامدهای ناگوار و گاهی جبرانناپذیر را به همراه داشته باشد. بدینسبب شخصی که میخواهد در منطقه تبلیغ کند باید آن منطقه و موقعیت آنجا را بشناسد و این همان جغرافیای تبلیغ است. توجه به این نکته آنقدر اهمیت دارد که گاهی موجب تغییر موضعگیریها میشود.
۳۹-مبلّغ باید چه نکاتی را دربارۀ اوضاع فرهنگی اجتماعی مردم، بداند؟
یکی از مهمترین روشهای تبلیغ که کاربرد آن از دیگر انواع بهتر و جاذبه آن بیشتر است، تبلیغ گفتاری است. در تبلیغ گفتاری هنگامی روضه خوان و سخنران میتواند به انجام وظیفه تبلیغ بپردازد که شنونده آشنا به زبان و گفتار او باشد. برای هر گروهی در هر محلی ممکن است آداب و رسوم خاصی باشد که حرکت برخلاف آن آداب و رسوم چه بسا تمام فعالیتهای تبلیغی مبلّغ را خنثی میسازد. در هر منطقهای که مُبلّغ برای ایفای رسالت تبلیغی خود به آنجا میرود، ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد، که در برخی از موارد این مشکل، مشکل عمرانی است، یعنی منطقه نیاز به یک سلسله اموری دارد که باید احداث شود و نیاز منطقه است و همین امر باعث نگرانی اهالی آن سامان شده باشد؛ در برخی از موارد مشکل اقتصادی است، مثل این که زمینه کار و تلاش برای افراد در آن ناحیه فراهم نیست و از بیکاری رنج میبرند؛ گاهی مشکل سیاسی است و مسائل سیاسی باعث اختلاف و جناح بندی افراد شده و هر دستهای در موضعی قرار گرفته و در تضاد و مخالفت با گروه دیگر هستند؛ گاهی شکل اختلاف قبیلهای و فامیلی است که منشأ آن ممکن است عوامل مختلفی باشد، بنابراین مُبلّغ اگر قبل از شروع تبلیغ، از مشکلات منطقه که برخی از آنها را ذکر کردیم آگاه شود میتواند ضمن تبلیغ، مردم آن دیار را راهنمایی کند و برای رفع مشکلات به آنها کمک کند و با طرح مسائل اخلاقی آنها را تشویق و ترغیب به خویشتنداری و بردباری در برابر مشکلات و سختیها بنماید. ممکن است در منطقه تبلیغ بین افراد و ساکنین آنجا اختلافاتی وجود داشته باشد که موجب عداوت، دشمنی و کینه شده، به همین دلیل برخی در مراسم مذهبی شرکت نکنند، که این عداوتها و کینهتوزیها بدون تردید از رونق تبلیغ میکاهد. بنابراین مُبلّغ در چنین مواردی باید، ریشه و منشأ بروز این دشمنیها و عواملی را که در پیدایش این مشکلات نقش داشتهاند را بشناسد و به دنبال راه حل مشکل برود و در حد توان در اصلاح آن بکوشد؛ زیرا اصلاح آن میتواند اثر تبلیغی بسیار خوبی در منطقه داشته باشد. برای آگاهی از وضعیت موجود در منطقۀ تبلیغ، مُبلّغ باید در ابتدا افراد مطّلع آنجا را شناسایی کند و با آنها ارتباط برقرار نماید تا از این طریق بتواند اطلاعات لازم را دربارۀ وضعیت آن منطقه کسب کند .
۴۰-با وجود آنکه ما بحمدالله در محضر قرآن کریم و اهل البیت(علیهم السلام) هستیم، چه خطر عمدهای میتواند همیشه در کمین ما باشد؟ شیخ مفید نوشته است: پس از پیامبرG حضرت زهرا B از تمام اصحاب و یاران رسول خدا G استمداد طلبید و یاری خواست، تا اینکه به معاذ بن جبل رسید. حضرت فاطمه B فرمود: ای معاذ بن جبل! تو با رسول خدا A عهد کرده و بیعت نموده ای که دین او و خانواده اش را یاری کنی، پس چرا امروز که ما مظلومیم سکوت کرده و دم بر نمی آوری؟ معاذ گفت: تنها من که از اصحاب پیامبرG نیستم و دیگران نیز با او پیمان بسته بودند! حضرت فاطمه B فرمود: هیچ کدام به من پاسخ مثبت ندادند. معاذ بن جبل گفت: من به تنهایی نمی توانم تو را یاری کنم!
حضرت زهرا B ناراحت و دل شکسته از نزد او بیرون آمد در حالی که می فرمود: به خدا سوگند! من دیگر با تو سخن نخواهم گفت، تا اینکه در روز قیامت به پیشگاه پدرم وارد شویم.[۱۳]
به امیدآنکه با همین عقیدۀ خیر، در یاری و نصرتِ دین و امام زمانo بپاخواسته و تا پایان بمانیم و از دعای خیر ایشان بهره مندگردیم.
مرکزفرهنگی آموزشی ولایت
زمستان۱۳۹۷
[۱] پیامبراکرمG بحار الانوار ج ۷۲ ص ۳۸
[۲] اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳
[۳] وب سایت مقام معظم رهبری۵/۵/ ۸۴
[۴] وب سایت مقام معظم رهبری۲۳/۲/۹۱
[۵] بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۸۰
[۶] نهج البلاغه فيض، كلام ۲۲۴
[۷] لهوف-نفس المهموم-مقتل مقرم-مقتل خوارزمی و…
وب سایت مقام معظم رهبری،۱۷/۱۰/۶۹ [۸]
[۹] وب سایت مقام معظم رهبری ۱۳/۳/۸۹
۲۵ وب سایت مقام معظم رهبری۱۴/۴/۸۶
[۱۱] بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۲۴۷
[۱۲] اصول کافی، ج۱، ص ۳۲٫
[۱۳] پایگاه حوزه به نقل از: الاختصاص، ص ۱۸۴ و ۱۸۵