
سایز متن /
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
ای که پیش آورده ای شوری به بار
ای تجلی آفرین ای آبشار
در زمستانم بهار آورده ای
مقدمت آغوش ها را صد بهار
هر غزل امضا گرفت از رویتان
بویتان خوشبوترین خوشبو نگار
کعبه از شوقت گلستان بوستان
آشکارا کرد در خود بر جدار
مادرت مرد آفرینی کرده است
هستِ عالم شد ز هستت بی قرار
تا شنیده شد ز بالا یاعلی
گشت شیطان تا قیامت شرمسار
یاعلی شد رمز هر پروانه ای
یاعلی در عرش حق شد ماندگار
یاعلی شد میوه بر هر شاخ و برگ
شاخه ها سر خم کنندش بی شمار
شد رجب قرآنیان را عالمی
عالمی از یادها بر لوح یار
کوثرش را این علی ساقی شود
تا بتابد مثل خورشید این تبار
یا علی گو تا که بالایی شوی
تا بیارندت مگر تا در مدار
لحظه ها را کن به عشقش بی قرین
آی مداحش شو در این روزگار
روزگاری که گرانی می کند
صبر ایمان سر، خدا شد برکنار
آفریدم تا شود قربش هدف
تا لقایش را بگیرم من به کار
می رساند رزق را او بیش و کم
حیدری می مانمش در کارزار
اوست جانم اوست هستم هستی ام
یا امیرالمومنین گیرم شعار
طاهر از این نام دارد زندگی
تاقیامت باشدش این افتخار
مجیدطاهری
هفتم اسفند۱۳۹۹