ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را سرمست کرده نفحۀ یاد تو باد را افراشته ولای تو در هشت سالگی بر بام آسمان علم دین و داد را خورشید، فخر از آن بفروشد که هر سحر بوسیده آستان امام جواد را خورشیدِ بی غروب امامت که جود او آراسته است کوکبۀ بامداد را جود و […]
ازخاک کفش داریِ تان میتوان گرفت عزت برای روز قیامت اباالحسن! خُدّام کفش داری ِتان اذن میدهند ما را برای وقت شفاعت ،اباالحسن ! ……. چشمم که ازضریح شما چشم میگرفت می خواست تا که شاهد قدسی ببیندَش حاجت بهانه بود که بالای اشک ها گلچین بدون جرم و گناهی بچیندَش ……… نیت اگر چه […]
کسی آیا از آن چاه و از آن یوسف خبر دارد تمام شهر شد یعقوب و چشم از اشک، تر دارد چنان هر حلقه زنجیرش فرو در استخوان رفته که خون هایی که میریزد ز پا راه از جگر دارد تو ای بغداد ننگت باد و تختت واژگون هارون امام بحر و بر تابوت از […]
ای خوشه ای ز خرمن فیضت تمام علم با منطق تو اوج گرفته مقام علم پرواز کرده دور سرت مرغ بام علم برپا به پای کرسی دَرست قیام علم با صد زبان به علم کلامت سلام علم هر جا که علم بود تو بودی امام علم تو وارث کمال و جلال محمدی مصداق صدق و […]
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم […]
سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو شب، خوشهچین خلوت تو با خدای تو ای چشم آسمان و زمین مانده خیرهوار بر شور و جذبههای تو در سجدههای تو ای دیدن قتال غم انگیز کربلا حُزنِ همیشه ساخته از ماجرای تو یک روز بود واقعۀ کربلا، بلی یک عمر وقفه داشت ولی کربلای تو ای […]
كربلا كعبه جان است خدا مى داند قبله هر دو جهان است خدا مى داند گه كه در كعبه یكى سنگ بهشتى است ولى كربلا رشك جنان است خدا مى داند هر كه را میل بهشت است به خلوتگه دل سوى آن كوى روان است خدا مىداند در طواف حرم قدس اباعبداللّه مرغ دل اشك […]
مهرت به كائنات برابر نمى شود داغى ز ماتم تو فزون تر نمى شود از داغ جانگداز تو اى گوهر وجود سنگ است هر دلى كه مكدّر نمى شود ظلمى كه بر تو رفت ز بيداد اهل ظلم بر صفحۀ خيال مصوّر نمى شود تنها جنازۀ تو شد آماج تير كين يك ره شد اين […]
تو آن زنی که فلک آستان تو بوسید حجاب و عصمت و تقوی به دور تو گردید تو آن زنی که خداوند انتخابت کرد فروغ مهر پیمبر به خانه ات تابید تو آن زنی که ز پاکی میان اهل قریش طلوع زهره ی زهرا ز دامن تو دمید تو آن زنی که مسلمان شدی نخستین […]
عشق من پاییز آمد مثل پار باز هم ما بازماندیم از بهار احتراق لاله را دیدیم ما گل دمید و خون نجوشیدیم ما باید از فقدان گل خونجوش بود در فراق یاس مشكیپوش بود یاس بوی مهربانی میدهد عطر دوران جوانی میدهد یاسها یادآور پروانهاند یاسها پیغمبران خانهاند یاس در هر جا نوید آشتیست یاس […]