بابا ببین با فاطمه چه ها شد از ضرب در غنچه و گل جدا شد
تادیده از این دار جهان بست پیمبر امان از غم کوثر شد غصب خلافت ز علی فاتح خیبر امان از غم کوثر (توسلی، ۱۳۸۹، ۱۸)
خسته ام، منتظرم، لحظه شماری سخت است روز و شب از غم تو گریه و زاری سخت است میروم گاه به صحرا که فقط گریه کنم گریه وقتی به سرت سایه نداری سخت است میروم تا در و همسایه نگویند به تو گوش دادن به غم فاطمه کاری سخت است طاقت آوردن این زخم […]