سایز متن /
مهرت به كائنات برابر نمى شود
داغى ز ماتم تو فزون تر نمى شود
از داغ جانگداز تو اى گوهر وجود
سنگ است هر دلى كه مكدّر نمى شود
ظلمى كه بر تو رفت ز بيداد اهل ظلم
بر صفحۀ خيال مصوّر نمى شود
تنها جنازۀ تو شد آماج تير كين
يك ره شد اين جنايت و ديگر نمى شود
بى بهره از فروغ و لاى تو يا حسن
مشمول اين حديث پيمبر نمى شود
فرمود ديده اى كه كند گريه بر حسن
آن ديده كور وارد محشر نمى شود
دارم اميد بوسۀ قبر تو در بقيع
امّا چه مى توان كه ميسّر نمى شود
با اين ستم كه بر تو و بر مدفنت رسيد
ويران چرا بناى ستمگر نمى شود
(سیدرضامؤید)